چیده مان واژه 34 - یادی از رمضان
پروردگار یگانه ام سپاس تو را برای تمام خیرات و برکاتی که عطایم کردی..
سپاس تو را که تضمین سلامتم را به تطبیق زندگیم با قوانین الهی ات قرار دادی.... و رمضان ماه سلامت جسم و روح...
سپاس تو را یگانه معبود من که تا این لحظه از رمضان الکریم از ماه میهانی تو را نفس کشیدم .. نمیدانم درک نموده ام یا نه... اما افطارت را انتظار کشیدم که اعتراف کنم هر چه دارم از توست و بگویم اللهم لک صمت و علی رزقک افطرت و علیک توکلت... و فرار کنم از هرچه که مرا به بی تویی دچار میکند... و میخواهم در هر افطار نه از روی غرور که از روی بی چیزی و تهی بودنم از بندگی ، که همین ناچیز مرا در ماه میهمانی ات بپذیر فتقبل منا....
بارالها ، شنوا و دانای بر همه چیز... بشنو این دعایم را واغفرلی تلک الذنوب العظام، فانه لا یغفرها غیرک.. یا رحمن یا علام...
تمام این زیبایی و این مهربانی را تو میزبان همیشه من ، میزبان جان و روح و جسم که نه ، اصلا مالک و خالق من... تو عطایم کردی و مهربانانه مرا در این ماه به خلوص و زلالی که لایق آن در حقیقت هستم و در واقعیتم دورم میرسانی...
چه مهربان خدایی دارم...
و گاهی دلم برای خودم و خودت تنگ میشود.. خودمانی بگویم بازیگوشی ام را به پای کودکی ام بگذار و نادانی ناشی از تنبلی... و همیشه مرا میزبان باش و محرک به سمت هر آنچه که تجلی توست... آنجا که نیاز به جبار بودن است بر ظالم باشم و آنجا که نیاز به رحمانیت و مهربانی است با شایستگان باشم... معادلات زندگی ام را تو به سمت حل پیش ببر... که من خود مجهول بزرگ زندگی ام هستم...
"یادداشت های ناتمام ، الف - ر"
940412