چیده مان واژه 40 - شکرت که هستی
دوشنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۴، ۰۶:۲۰ ب.ظ
روزهایی که برای دلم مینویسم میخواهم شادترین دل را داشته باشم که انتهایش شکرت کنم... اما وقتی دل گیرم بیشتر مینویسم...
خوشحالم که توی هر حالت شادی و ناراحتی مینویسم...و میدانم که تو هستی و امید اول و آخر من خواهی بود...
گاهی دنیا با همه عظمتش تنگ میشود برای بودنم... احساس خفگی میکنم و اگر فکر به عظمت تو نباشد زودتر از آنکه فکر میکنم، خواهم مرد...
مرگ ... آرامشی دارد که دوست دارم زود تجربه اش کنم...
کلماتم کم آمده ... بگذار وقتی دیگر حرفها دارم با تو ... حرفهایم را ناگفته میشنوی، اما بگذار روزی برایت بنویسم تا تهی شوم از آنچه که حالم را ناخوب میکند...
منتظرم باش...
"یادداشت های ناتمام ، الف - ر"
--------------------------------------------------------------
پی نوشت : گاهی باید برای خودم بنویسم... اگر با من یکی هستی بخوان...