آنچه یافت می نشود،آنم آرزوست.

از درونم به بیرون می نگرم...

آنچه یافت می نشود،آنم آرزوست.

از درونم به بیرون می نگرم...

سلام خوش آمدید

درس های زندگی ریچارد برانسون -1

جمعه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۶، ۰۱:۴۳ ب.ظ

با چشم هایمان بشنویم... 1
960608

فردای آن روزی که جایزه ی روبان آبی را برنده شدیم، یک سوئدی به نام پِرلیندسترند از من خواست تا یک بار دیگر به همراه او از اقیانوس اطلس عبور کنم؛ این بار در یک بالون.
دوباره به یاد قهرمان قدیمی ام، کاپیتان اسکات، افتادم. او با یک بالون از روی قاره ی قطب جنوب عبور کرده بود. تا پیش از آن هرگز سوار بالون نشده بودم.
هیچ کس هم تا به حال موفق نشده بود چنین فاصله ی طول و درازی را با بالون طی کند. این کار دیوانگی بود و ریسک انجام دادش خیلی زیاد بود.
........
یکی از چیزهایی که همواره به مردم و افراد مختلف می گویم، این است که اگر می خواهید موفق شوید، باید حتما برنامه ریزی کرده و خودتان را آماده کنید.
به همین دلیل به اتفاق پِر به اسپانیا رفتم و نحوه ی پرواز کردن با بالون را یادگرفتم.
یکی از چیزهایی که یادگرفتم، این بود که بالون ها مقداری سوخت حمل می کنند که از آن برای داغ کردن هوای داخل بالون استفاده می شود.
وقتی سوخت نمی سوزد و آتش خاموش است، هوای داخل بالون سرد می شود و پایین می آید.
در هنگام پرواز با یک بالون، خلبان باید طوری هوا را سرد و گرم کند تا بتواند از جریان هوایی استفاده کند که در جهتی باشد که بالون قرار است به آن سمت برود.
—------------—
ما از آمریکا حرکت کردیم و 29 ساعت بعد، در ایرلند فرود آمدیم. ما اولین افرادی بودیم که توانسته بودیم با یک بالون از اقیانوس اطلس عبور کنیم. فقط یک مشکل وجود داشت؛ این که چگونه فرود بیاییم.
تعدادی مخزن سوخت داشتیم که هنوز پُر بودند و فرود آمدن با آن ها بسیار خطرناک بود.
تصمیم گرفتیم که به آرامی پایین بیاییم و آن مخزن ها را در یک مزرعه بیندازیم.
و بعد از انجام این کار خیلی سبک شدیم به به همین دلیل چندبار در آن مزرعه به این طرف و آن طرف پرتاب شدیم و سپس ناگهان بی آن که کنترلی روی حرکت بالون داشته باشیم، در آسمان اوج گرفتیم.
پِر گفت: بیا در ساحل فرود بیاییم تا به کسی آسیب نزنیم.
ما در یک مه غلیظ فرو رفتیم و ساحل را از دست دادیم و از روی آن عبور کردیم.
—------------
دریا بسیار سیاه و طولانی به نظر می رسید. اگر با بالون در دریا فرود می آمدیم، ممکن بود غرق شویم. من در تلاش بودم تا جلیقه ی نجات را به تن کنم که ناگهان پِر از ارتفاع حدود 17 متری به داخل دریای سرد و طوفانی پرید. با کم شدن وزن او از بالون، ارتفاع بالون بیش تر از آن شد که من هم بتوانم از آن به بیرون بپرم. من تنها مانده بودم.
—---------------
تنها شده بودم و در بزرگترین بالونی که تا به حال ساخته شده، در آسمان شناور بودم. فقط برای حدود یک ساعت دیگر سوخت داشتم. وقتی سوختم تمام می شد، به داخل دریا سقوط می کردم. سعی کردم با بی سیم ارتباط برقرار کنم، ولی کار نمی کرد.
نمی دانستم چه کار کنم. می توانستم یا با چتر بیرون بپرم و یا در بالن بمانم.
به خودم گفتم تا زمانی که زنده هستم، هنوز می توانم کاری انجام دهم. بالاخره یک اتفاقی خواهد افتاد.
واقعا هم همین طور شد. وقتی بالون در حال پایین آمدن و نزدیک شدن به سطح دریا بود، از میان ابرها خارج شدم و یک هلیکوپتر را دیدم. آن ها در جست و جوی من بودند.
من نجات یافته بودم.
—------------—
تمامی این سفر، تجربه ای خارق العاده بود. درس های زیادی یادگرفتم: فهمیدم که اگر می خواهید کاری را انجام دهید، فقط کافی نیست که دست به کار شوید بلکه، باید خودتان را به خوبی آماده کنید، به خودتان ایمان داشته باشید، به یکدیگر کمک کنید و هرگز تسلیم نشوید.
—-------------
از تمام این درس ها می توان در زندگی هم استفاده کرد. لازم نیست حتما یک شرکت بزرگ داشته باشید، با یک بالون پرواز کنید، یا رکورد سرعت را با یک قایق بشکنید تا بتوانید درس هایی که من آموخته ام را یاد بگیرید و از آن ها استفاده کنید.
—------—
هدفتان هر چه که باشد، هرگز موفق نخواهید شد به آن برسید، مگر آن که بر ترس هایتان غلبه کنید و به پرواز درآیید.

درس های زندگی #ریچارد_برانسون
کارآفرین و سرمایه‌گذار بریتانیایی رئیس و بنیان گذار گروه شرکت‌های ویرجین

  • الهام رضوانی گیل کلائی (اندیشه خلاق)

الهام رضوانی گیل کلائی

ریچارد برانسون

کتاب

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
آنچه یافت می نشود،آنم آرزوست.

مومن به آنچه خدایم می گوید....

سلام به همه دوستان بزرگوار

سالها قبل نوشتن در این وبلاگ را شروع کردم. قطعا ایرادتی داره، نوشته ها پخته نیست و بعضی چیزا ممکن دیدگاه صد در صدی این روزای من نباشه.. اما ترجیح میدم فعلا همینجا ثبت باشه.. 1402.04.21

آدرس ایمیل ویژه خوانندگان وبلاگ :
andishekhalagh128@Gmail.com


"سپاس از همراهی شما"

آخرین نظرات