چیده مان واژه 73 - تکیه گاه
جمعه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۸:۰۵ ب.ظ
دست روی شانه کسی گذاشتن که روزهای زیادی تو را مهربانانه سمت مسیری رو به جلو برده است .. حس غروری می دهد که می خواهی تکرارش کنی.. و فریاد بزنی دوست داشتن آدم هایی را که نقش زیبا در زندگی ات آفریده اند..
شانه بوده اند برایت که تکیه کنی.. بخندی و بغضت را نشانشان دهی.. بی آنکه حتی جلوی بغضت را بگیرند..
باید گاهی گریست و تکیه کرد و تهی شد از هر چه تلخی و ناملایمات و نازیبایی است..
و باید گاهی خندید بی اندازه، بی مقدار و بی ترس از طعنه های دیگران... تا به گوش فلک برسانی که شادی و خنده هم در خلقت تو بوده است...
زیبایی بودن آدم هایی در کنارم را قدر خواهم دانست.. و طلب می کنم از خدای مهربانم که مرا قدرشناس نگه دارد...
"یادداشت های ناتمام، الف - ر"
"یادداشت های ناتمام، الف - ر"
برگرفته شده از : http://scholar-accurate.blog.ir/
برگرفته شده از : http://scholar-accurate.blog.ir/
"یادداشت های ناتمام، الف - ر"
برگرفته شده از : http://scholar-accurate.blog.ir/
برگرفته شده از : http://scholar-accurate.blog.ir/
"یادداشت های ناتمام، الف - ر"
برگرفته شده از : http://scholar-accurate.blog.ir/
برگرفته شده از : http://scholar-accurate.blog.ir/