آنچه یافت می نشود،آنم آرزوست.

از درونم به بیرون می نگرم...

آنچه یافت می نشود،آنم آرزوست.

از درونم به بیرون می نگرم...

سلام خوش آمدید

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بهمن رافعی» ثبت شده است

از دست عزیزان چه بگویم ؟ گله ای نیست

گر هم گله ای هست دگر حوصله ای نیست

سرگرم به خود زخم زدن در همه عمرم

 هر لحظه جز این دست ، مرا مشغله ای نیست

دیری ست که از خانه خرابان جهانم

 برسقف فروریخته ام چلچله ای نیست

در حسرت دیدار تو ، آواره ترینم

 هر چند که تا منزل تو فاصله ای نیست

بگذشته ام از خویش... ولی از تو گذشتن

مرزی ست که مشکل تر از آن مرحله ای نیست

 سرگشته ترین کشتی دریای زمانم

می کوچم و در رهگذرم اسکله ای نیست

من سلسله جنبان سر عاشق خویشم

بر زندگی ام سایه ای از سلسله ای نیست

 یخ بسته زمستان زمان در دل بهمن

رفتند عزیزان و مرا قافله ای نیست

" بهمن رافعی "

  • ۰ نظر
  • ۲۳ اسفند ۹۳ ، ۱۴:۱۷
  • الهام رضوانی گیل کلائی (اندیشه خلاق)
آنچه یافت می نشود،آنم آرزوست.

مومن به آنچه خدایم می گوید....

سلام به همه دوستان بزرگوار

سالها قبل نوشتن در این وبلاگ را شروع کردم. قطعا ایرادتی داره، نوشته ها پخته نیست و بعضی چیزا ممکن دیدگاه صد در صدی این روزای من نباشه.. اما ترجیح میدم فعلا همینجا ثبت باشه.. 1402.04.21

آدرس ایمیل ویژه خوانندگان وبلاگ :
andishekhalagh128@Gmail.com


"سپاس از همراهی شما"

آخرین نظرات