چیده مان واژه 4
آدم است دیگر...
گاهی دلش میخواهد بخندد به رویاهای بی امان در سرش...
به تلخی های دور و برش...
به شادی های نهان در قلبش..
به لبخندهای ساده اما پر عشق آدمهای اطرافش...
میخندیم اما نه به حال هم... اگر چنین کنیم زخمه ای عمیق به جان زندگیمان میزنیم...
سبز بودن لحظه های شاد زندگی ... نشانه حیات واقعی انسان است...
و تیرگی اندیشه های نافرجام... جلوه ی تباهی لحظه های تمسخر یکدیگر است...
در جلوه سعادت خویش به اندازه یک گوشه لبخند کنار دلت... یک گوشه اشک شوق کنار چشمت... شاد میخواهمت...
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت : ما با هم میخندیم و با هم گریه میکنیم... میخندیم به لحظه های غفلت و شتابمان و گریه میکنیم به حال دل های شکسته شده در همان لحظه های شاد...
لبخندت تمام شاد بودن من را ترجمه میکند.
"یادداشت های ناتمام، الف - ر"
شعر کامل را در این لینک ببینید: http://safaeinejad.ir/1391/04/08