چیده مان واژه 54 - زندگی - مرگ - زندگی
مرگ و زندگی میتواند برای هر کسی تعریف خودش را داشته باشد...
گاهی مرگ یعنی فنا کامل..
گاهی مرگ یعنی تولد..
گاهی مرگ یعنی رشد...
گاهی مرگ یعنی رسیدن...
گاهی مرگ یعنی دور شدن...
گاهی مرگ یعنی....
و همین گاهی گفتن ها با تعابیر مختلف برای زندگی وجود دارد..
همه اینها برمیگردد به اینکه هر فرد چگونه درک کرده باشد مرگ و زندگی را...
همه ما در طول چشیدن زندگی، مرگ را هم جرعه ای مینوشیم...
و گاهی آنقدر بد در این گذار، عمر را هزینه میکنیم... که دائما" در حال نوشیدن مرگ هستیم...
ما در طول زندگی این دنیاییمان... در این سکانس و پلان هایی که در این لوکیشن داریم گاهی آنقدر مرگ را تجربه میکنیم که خودمان هم نمی فهمیم...
مرگ احساس هایمان.. مرگ مهربانی هایمان.. مرگ گذشت هایمان...مرگ دوست داشتن هایمان... مرگ خوب بودنمان... و ...
و چگونه این همه مرگ را تاب می آوریم و ادعا میکنیم زنده ایم هم خودش نوعی مرگ است ، آن هم مرگ ادراکی...
خلاصه اینکه مرگ و زندگی یا زندگی و مرگ و یا زندگی + اندکی مرگ و یا هر چیز دیگر... وجود دارد.اندکی بیشتر مهربان باشیم جای دوری نمی رود.
"یادداشت های ناتمام ، الف - ر"