چیده مان واژه 77 - وقتی ...
پنجشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۷، ۱۲:۵۳ ق.ظ
وقتی حوصله دنیا سر می رود و تو نگاه خسته ات را به آن میدوزی...
وقتی توان خنده ات را از سایه خوشی ها و لبخندها میگیری...
به وزیدنی ناهمگون به هم خواهی ریخت...
و فرو می پاشی بر سر دنیا...
بگذار کمی آشناتر با تو باشم همسایه دیوار به دیوارم...
و تنها از تو مرتزق باشم...
بخندم و خوش باشم بی سایه دیگران...
و سهمم از حوصله سر رفته دنیا را بردارم و به تو برسم...
آنجا که وام دار نخواهم بود...
و بی هیچ واسطه ای خواهم خندید...
تو این را نمی خواهی دنیا؟...
"یادداشت های ناتمام، الف_ر"