توی دنیا یک سری آدم هست که برای داشتنشون باید از خیلی چیزا بگذری تا نگهشون داری.. این که ارزش این گذشتن ها رو دارن یا ندارن خودشون با رفتار و عملکردشان و با گذشتن هایی که خواهند داشت، نشان خواهند داد.
برای بعضی از آدمها نباید گذشت و برای بعضی باید خیلی گذشت کرد.
و همین تشخیص اینکه باید کدام را انتخاب کرد به دو بعد منطقی و احساسی مرتبط میشود.
و دوباره تشخیص اینکه از کدوم بعد باید در کدام موقعیت استفاده کرد و مشورت گرفت هم خیلی مهم هستش.
خب اینا یک سری کلیات دیدگاهی هستش..
اما حرف توی گذشت هست... وقتی آدمهایی توی زندگی هامون هستن و این گذشت برامون دارن چقدر براشون ما هم اهل گذشتن هستیم؟
آدمهایی که دوستمون دارن و برامون وقت میذارن.. مثل پدر و مادر ، مثل همسر ، مثل فرزند ، مثل دوست ، مثل معلم ، استاد ، و و و....
آدمهایی که صادق هستن با ما.. در تمام تلخی ها و نامهربانی های ما شیرینن و مهربان .. ما چقدر برایشان اهل گذشت هستیم؟
دنیا خیلی خیلی زود قطار عمر ما را به نقطه ی پایان مسیر میرساند و باید پیاده بشویم.. همه خوبان خویش را دوست داشته باشیم.. برایشان گذشت داشته باشیم.. مهربانی کنیم... و مراقب قلبشان باشیم..
شکستن قلب هایی که پر از مهربانی و عشق هستن جفای بزرگی است که انتهایش خوب نیست... مطمئنا" او چون مهربان است همان گذشت را خواهد داشت.. اما ما شرمنده وجدان خود خواهیم شد و این تلخ خواهد بود.
انسان های مهربان را مهربانانه دوست داشته باشیم و برایشان وقت بگذاریم و گذشت را معنا کنیم.
"یادداشت های ناتمام ، الف - ر"
---------------------------------------------------------
پی نوشت: من آدمها را حتی اسیر وجدانشان هم نمیکنم، اما شکستن زیاد دیدم فقط امیدوارم شکسته نشوند و تجربه نکنن. (خدا در همه شرایط هست بخاطر خود خدای رحمان و رحیم گذشت را هر روز مشق میکنم.)
- ۱ نظر
- ۱۵ اسفند ۹۴ ، ۲۰:۲۱