فرج الله سلحشور که خدایش بیامرزاد... در دیدار آقای خامنه ای گفته اند 12 قسمت از نگارش متن فیلم حضرت موسی مانده است.. و بغض میکند... و دلیل بغضش را میگوید : میترسم نتوانم تمامش کنم... که عمرش کفاف نداد.
چقدر خوب است که تا لحظات آخر هدف داشته باشی... رسالتت را بدانی و مهمتر از همه دغدغه مدار باشی...
مرحوم فرج الله سلحشور را در تیتراژ فیلم ها و در گزارش های خبری میشناسم نه بیشتر.... اما با شنیدن چندباره این حرفش که در خط اول نقل کردم، به خودم نهیب میزنم...
نهیب میزنم که چقدر دغدغه دینم و رسالتم را دارم.. چقدر در خوب بودنم و خوب زیستنم کوشا بودم...
چقدر در احترام گذاشتنم ، در ادبیاتم ، در نگاهم ، در کلامم ، در دوست داشتنم ، در مهربان بودنم ، در هر لحظه و هر عملی که میدانم آخرتی برایش تعریف شده... چقدر امروز درست رفتار کردم...
چقدر برای آینده ام تعریف دارم... و آیا منم بغض میکنم از دغدغه ها و رسالت های الهی ام که به آنها تحقق ببخشم و عمرم کفاف بدهد...
خلاصه اینکه درس گرفته ام... و پروردگار مهربان بیامرزد تمام کسانی را که در هر صورتی و در هر شرایطی برکتی شده اند برای ما...
"یادداشت های ناتمام ، الف - ر"
- ۰ نظر
- ۰۹ اسفند ۹۴ ، ۰۱:۱۹