- ۱ نظر
- ۰۴ شهریور ۹۴ ، ۰۲:۲۸
من ندیدم که کریمی به کَرَم فکر کند،
به چه مقدار به زائر بدهم فکر کند،
از شما خواستن عشق است، ضرر خواهد کرد
هرکه در وقت گدایی به رقم فکر کند،
بهتر آن است که زائر اگر آمد به حرم،
دو قدم عشق بورزد سه قدم فکر کند،
به دوگلدسته،دو تا ساق به دوش گنبد،
به رواقی که شده پیش تو خم فکر کند،
چون که از باب جواد تو کسی داخل شد،
خنده دار است که دیگر به قسم فکر کند...
السلام علیک یا امام الرئــــــــــوف ...
زائری بارانی ام، آقا به دادم می رسی؟
بی پناهم، خسته ام، تنها؛ به دادم می رسی؟
گرچه آهو نیستم؛ اما پر از دلتنگی ام
ضامن چشمان آهوها، به دادم می رسی؟
از کبوترها که می پرسم، نشانـ می دهند
گنبد و گلدسته هایت را، به دادم می رسی؟
ماهی افتاده بر خاکم، لبالب تشنگی
پهنه آبی ترین دریا؛ به دادم می رسی؟
ماهِ نورانیِ شب های سیاهِ عمرِ من
ماهِ من، ای ماهِ من؛ آیا به دادم می رسی؟
من دخیل التماسم را بـه چشمت بستـه ام
هشتمین دردانه زهرا(س)، به دادم می رسی؟
باز هم مشهد، مسافرها، هیاهوی حرم
یک نفر فریاد زد: آقا! به دادم می رسی؟
"السلام علیک یا علی بن موسی الرضا"
شب اول قبر
خاطره ای ازآیت الله العظمی مرعشی نجفی(ره)
شب اول قبر "آیتالله شیخ مرتضی حائری (قدس سرّه)"، برایش نماز"لیلة الدّفن"خواندم، همان نمازی که در بین مردم به "نماز وحشت" معروف است.
بعد نماز هم سوره یاسین قرائت کردم و ثوابش را به روح آن عالم هدیه کردم.
چند شب بعد او را در عالم خواب دیدم.
حواسم بود که از دنیا رفته است.
کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنیایی چه خبر است؟
پرسیدم: