- ۰ نظر
- ۱۶ مهر ۹۵ ، ۰۱:۰۷
یک وقتایی دلم میخواد خودخواه ترین و طمع کار ترین آدم روی زمین بشم...
اونقدر خودخواه که نه نسل گذشته رو ببینم و نه نسل آینده رو
----------
شنیدین تا صحبت از محیط زیست میشه ، اول اشاره میشه به گذشتگان .. چه از حیث خدماتی که کردند و چه از حیث آسیب هایی که زدند..
بعد حالا که خودمون در نظر بگیریم .. دوباره به ما گفته میشه که باید آسیب هایی از جنس گذشتگان را به محیط زیست نزنیم و به فکر آیندگان باشیم...
حالا من میپرسم.. مگه ما قیامت نداریم؟ مگه ظهور منجی نداریم؟ مگه زمان اینا مشخص شده؟
خب پس میخوام از بعد خودخواهانه خودم بگم...
گذشتگان آسیب زدند باید اون دنیا پاسخ خالق بدهند.. موجب آبادانی شدند خوش به حالشون..
اما آیندگان... بدانید.. با صدای رسا میگویم که بشنوید..
من خودخواهانه میگویم بخاطر خدایم.. که خالق همه چیز است به محیط زیست آسیب نمیزنم... نه بخاطر شما.. شما آینده ای که نمیدانم قرار است باشید یا نه...
اما قیامت وعده داده شده خدای من هست.. و من نمیخواهم بخاطر آب ، خاک ، درخت ، و.... سلامت زمین شرمنده اش باشم و بی پاسخ در مقابل سوالاتش... میخواهم سرم را بالا بگیرم و بگویم بخاطر لبخند تو خدای خوبم سعی کردم شریف باشم حتی در مقابل محیط زیستی که برایم خلق کردی...
من دوست دارم اینگونه خودخواه باشم و خدا خواه...
------------------------------
شاید اینگونه کمتر غر بزنیم که به ما چه..
"یادداشت های ناتمام ، الف - ر"
مرگ و زندگی میتواند برای هر کسی تعریف خودش را داشته باشد...
گاهی مرگ یعنی فنا کامل..
گاهی مرگ یعنی تولد..
گاهی مرگ یعنی رشد...
گاهی مرگ یعنی رسیدن...
گاهی مرگ یعنی دور شدن...
گاهی مرگ یعنی....
و همین گاهی گفتن ها با تعابیر مختلف برای زندگی وجود دارد..
همه اینها برمیگردد به اینکه هر فرد چگونه درک کرده باشد مرگ و زندگی را...
همه ما در طول چشیدن زندگی، مرگ را هم جرعه ای مینوشیم...
و گاهی آنقدر بد در این گذار، عمر را هزینه میکنیم... که دائما" در حال نوشیدن مرگ هستیم...
ما در طول زندگی این دنیاییمان... در این سکانس و پلان هایی که در این لوکیشن داریم گاهی آنقدر مرگ را تجربه میکنیم که خودمان هم نمی فهمیم...
مرگ احساس هایمان.. مرگ مهربانی هایمان.. مرگ گذشت هایمان...مرگ دوست داشتن هایمان... مرگ خوب بودنمان... و ...
و چگونه این همه مرگ را تاب می آوریم و ادعا میکنیم زنده ایم هم خودش نوعی مرگ است ، آن هم مرگ ادراکی...
خلاصه اینکه مرگ و زندگی یا زندگی و مرگ و یا زندگی + اندکی مرگ و یا هر چیز دیگر... وجود دارد.اندکی بیشتر مهربان باشیم جای دوری نمی رود.