آنچه یافت می نشود،آنم آرزوست.

از درونم به بیرون می نگرم...

آنچه یافت می نشود،آنم آرزوست.

از درونم به بیرون می نگرم...

سلام خوش آمدید

۸۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «چیده مان واژه» ثبت شده است

پنج شنبه که میرسد دلت که میگیرد میروی سراغ سنگ های سرد اما همیشگی...

میروی سراغ دلهای خفته در خاک...

میروی سراغ کسانی که میدانی سکوت کرده اند تا تو را بشنوند...

این فقط برای جمعه ها نیست... هر وقت خسته که میشوی هم میروی سراغشان...

نمیدانم یاد آخرت است که دل را آرام می کند... یا بودن سکوتی که برای شنیدن تو تمام قد سکوت کرده است... هر چه هست آرامشی است وصف ناشدنی...

وقتی هستیم گوش هایی نداریم برای شنیدن دلهایی که سکوت کرده اند...

همهمه دنیا گوش هایمان را کر کرده است و صدای دل را نمی شنویم...

آنها که سفر کردند نمیدانم دور و برشان سکوت است یا صدا... ولی شنوای خوبی شده اند...

می شنوند... تسکینت می دهند... و دردت را از تو می گیرند و میروند... با خود به کجا می برند نمیدانم اما با کوله ای پر از سکوت و درمان برمیگردند...

همه چیز حول محور سکوت است اما تو درمان شده باز میگردی...

این روزها زیاد به درمان شدن نیاز دارم... تمرین سکوت کرده ام... اما هنوز درد میکند جای حرف های نزده... جای حرفهای خورده شده...

مهربانی که سالهاست در سفری، درمانم کن...

درمانم کن ای سراسر سکوت و آرامش...

"یادداشت های ناتمام ، الف - ر"

  • الهام رضوانی گیل کلائی (اندیشه خلاق)

یک وقتایی آدم از زندگیش خاطره میسازه و برای دیگران تعریف میکنه...

دیگرانی که به هر دلیلی دوست داری لحظه ها رو در کنارشون با بیان خاطره بگذرونی...

ولی باید به خودمون بگیم بهتر نیست این لحظه رو در کنار اونها با خاطره سازی بگذرونیم؟ لحظه های خوبی خلق کنیم و از بودن در کنارشون احساس خوبی کسب کنیم و برای خودمون توی خلوت هامون خاطره این لحظه های خوب بگیم و چندین برابر انرژی بگیریم و شارژ بشیم...

عمر به قدری نیست که ما فکر میکنیم و گذر ایام به سرعتی است که در تصور ما نیست...

آدمهایی که توی زندگی ما هستن و برامون مهم هستن رو بهشون ارزش بدیم و درکشون کنیم...

آدمهایی که با هر اندازه ارادت لحظه هاشون با ما تقسیم میکنن رو بهشون ارزش بدیم و لحظه هاشون دریابیم..

با آدمهایی که برای ما هستن، توی هر شرایط با همون ارزش باهاشون برخورد کنیم...

معیار ارزشمندی آدمها برامون متغیر نباشه که با هر اتفاقی افول پیدا کنه...

کسانی که صادقانه دوستمان دارند را با کم لطفی بدرقه نکنیم... و نشکنیم کسانی را که قلبا" میدانیم خوبن و دوستمان دارند و دوستشان داریم و حضورشان برای ما ارزشمند است...

عمر طولانی نیست... اما ما طولانی مهربانی کنیم..

"یادداشت های ناتمام ، الف - ر"

  • الهام رضوانی گیل کلائی (اندیشه خلاق)

فصل امتحانات و جماعتی جزوه و کتاب به دست و سخت مشغول مطالعه...

امتحاناتی که تاریخش از پیش مشخص است و قبل آن کلی استاد آموزش می دهد.... باز از پیش میدانیم که کجای داستان هستیم و با چه نمره ای درس را میگذرانیم...

این دنیا درس زندگی داریم... درسی که در آن باید امتحان محبت، عشق، ایمان، ایثار، دوست داشتن، و .... را پس بدهیم...

خدای ما مهربان است ... مهربان باشیم با هر کسی که اندک محبت و ارادتی به ما دارد...

در امتحانات خدا با کتاب زندگی که برایمان فرستاده و اساتید عالیقدری که برایمان قرار داده قبول خواهیم بود، اگر خوب بخوانیم و عامل باشیم.

"نمره هایتان الف"

"یادداشت های ناتمام ، الف - ر"

--------------------------------------------------------------

پی نوشت : گاهی باید برای خودم بنویسم... اگر با من یکی هستی بخوان...

  • الهام رضوانی گیل کلائی (اندیشه خلاق)

همیشه آدمها پشت محبت هایشان صادق هستن...

ساده و صمیمانه تر از آنچه که فکر کنی دوستت دارن...

اما اینکه از آنها بخواهی آزرده نشوند.. دلشان نگیرد.. گریه نکنن.. قهقهه نزنن.. و ... انصاف نیست...

آنها را میخواهیم داشته باشیم که همیشه باشن.. پس از بودنشان ربات نسازیم.. بگذارید با احساس هایشان بودنشان را اثبات کنند...

آنقدر دوست داشتن و محبت شیرین است که به هر بهانه متوسل باید شد تا محبت کرد.

من میدانم که غافلم و آنگونه که باید باشم نیستم.. اما پشت محبت هایم صادقم...

برای در کنار هم چیدن کلمات کم آورده ام ... چون حرفهای ذهنم درهم شده است...

یک جمله برای تو فقط : تسبیح سجاده ام بگیر و برایم ذکر بگو و من با انگشتانم تعداد استغفارم را میشمارم...

دستم بگیر یا کریم و مرا در ایاک نعبد به نهایت برسان...

"یادداشت های ناتمام ، الف - ر"

--------------------------------------------------------------

پی نوشت : گاهی باید برای خودم بنویسم... اگر با من یکی هستی بخوان... حواسم به تو هست...

  • الهام رضوانی گیل کلائی (اندیشه خلاق)

روزهایی که برای دلم مینویسم میخواهم شادترین دل را داشته باشم که انتهایش شکرت کنم... اما وقتی دل گیرم بیشتر مینویسم...

خوشحالم که توی هر حالت شادی و ناراحتی مینویسم...و میدانم که تو هستی و امید اول و آخر من خواهی بود...

گاهی دنیا با همه عظمتش تنگ میشود برای بودنم... احساس خفگی میکنم و اگر فکر به عظمت تو نباشد زودتر از آنکه فکر میکنم، خواهم مرد...

مرگ ... آرامشی دارد که دوست دارم زود تجربه اش کنم...

کلماتم کم آمده ... بگذار وقتی دیگر حرفها دارم با تو ... حرفهایم را ناگفته میشنوی، اما بگذار روزی برایت بنویسم تا تهی شوم از آنچه که حالم را ناخوب میکند...

منتظرم باش...

"یادداشت های ناتمام ، الف - ر"

--------------------------------------------------------------

پی نوشت : گاهی باید برای خودم بنویسم... اگر با من یکی هستی بخوان...

  • الهام رضوانی گیل کلائی (اندیشه خلاق)

#من_محمد_پیامبرم_را_دوست_دارم.


قلم به روی کاغذ اهل سیاه مشق است
نوشتن نام تو نور تمام و محض است
—----------------------
به نام خاتم الانبیاء ، به نام خدای رسول، به نام خالق.....
🔅به نام خدا🔅

پیام آور عشق و مهربانی "محمد رسول الله"
پیامبر شادی و مودت ، پیامبر صبر و استقامت ، پیامبر جان ، پیامبر جسم "محمد رسول خاتم"

میلاد سراسر نور و عطر و مهربانی رسول خاتم و حضرت صادق علیهم السلام مبارک باد دل های شاد تمام بشریت .
میلاد فرخنده و مبارک صدق عالم، نواده علی، -  و پدر زهرای اطهر عطری است که به مشام عالمیان ناب و بی نظیر است.

🌺🌺🌺🌺🌺
محمد رسول الله نه فقط نبی، نه فقط خاتم الانبیاء ، نه فقط صاحب قرآن، نه نه ، او پدر #فاطمه است.

محمد رسول الله پدر فاطمه است و همسر خدیجه ای که عشق را و دلدادگی را و بندگی را معنا کرد.

محمد رسول الله جد بزرگوار حسنین، کودکانی که سید شباب اهل الجنة شده اند.

"محمد نگاه خیره به قتلگاهست
محمد اذن خواندن قرآن روی نیزه هاست"


محمد رسول الله جد بزرگوار بی بی، خانم، بانوی عالم زینب کبری است.
محمد رسول الله صاحب عبای پنج تن آل عباست.
🔆محمد رسول الله معجزه باران در کویر خشکی هاست.🔆
محمد رسول الله نه نماد مهربانی، نه سمبل محبت که ریشه و عمق واقعی مهراست و مهربانی.
محمد رسول الله شأن و عظمت آیه به آیه قرآن است.
محمد رسول الله محرم شنیدن سر الله است.
محمد جد بزرگوار هشتمین خورشید است "ثامن الحجج، علی بن موسی الرضا"
محمد جد بزرگوار امام زمان ها و امام عصرها و جد بزرگوار #مهدی امام عصر و زمان ماست.
محمد نه فقط خاتم الانبیاء ، نه فقط صاحب معجزه بزرگ قرآن ، نه فقط ............
"محمد ریشه و اساس و بنیان تسلیم بودن در درگاه الهی است ، #محمد_دلیل_مسلمانی_است. "
🌺محمد رسول آسمانی است 🌺

#محمد .......................................
🌺🌺🌺🌺🌺

"یادداشت های ناتمام ، الف - ر"

  • الهام رضوانی گیل کلائی (اندیشه خلاق)

دلم گرفته حضرت آقا.. امام مظلومم

به یاد پهلویی.. به یاد رخ نیلی... به یاد سقایت...

دلم گرفته حضرت آقا... به یاد تشنه لبان... به یاد شش ماهه.. به یاد سه ساله...

همان سه ساله که لقب گرفت بی بی... بی بی رقیه جان...

دلم گرفته حضرت آقا... به یاد سرهایی که روی نیزهء عدو بوده...  به یاد پیراهن ... به یاد انگشت و انگشتر و غارت...

دلم گرفته حضرت ... به یاد خار بیابان... به یاد خرابه... به یاد ارتفاع کوهان...

دلم گرفته آقا جان... به یاد خیمه... آتش... کودک... گوش... گوشواره...

دلم گرفته مولا... به یاد تشت طلا... سر... دختر... بابا...

دلم گرفته مولا... به یاد جوانان... علی اکبر... قاسم... عبدالله...

دلم گرفته... به یاد مادری که شیر نداشت... و فرات مهریه مادرت بوده... و کودکی که تشنه... تیر سه شعبه سیرش کرد... و خون که آسمان را شرمگین کرد...به راستی چرا؟ ای آسمان نباریدی؟؟...

دلم گرفته مولا... دلم گرفته به یاد قتله گاه... زینب... قتله گاه... سقا... قتله گاه... ارباب... ارباب... ارباب....

و این دل گرفتن چقدر بسیار است... و سالها اگر اندیشه کنم اندکی درک نتوانم...

فقط خدا را شکر که نوکرت هستم... و دل سپرده ام به جمله عمه... ما رایت الا جمیلا... حتما همین بوده که خواهرت گفته...

"یادداشت های ناتمام ، الف - ر"

  • الهام رضوانی گیل کلائی (اندیشه خلاق)
آنان که رخت سفر بستن، حاضران همیشگی اند...
سالها در نبودنت نمیدانستم که باید بی قرار بازگشت روزهای گذشته باشم یا دل خسته از روزهایی که قرار است تجربه کنم و تو در آنها غائب باشی...سالهاست عمر خویش را بدون تو میگذرانم و نمیدانم که کجای این سالها عطر حضورت هدایتگر قدم های من بود...
عطر حضورت.... آری این دقیقا همان حلقه گمشده ذهنم بود..
این که تو نیستی، اما هستی... اینکه بودنت برای من دیگر فقط یک جسم نیست تو به بودن ماورائی پیوستی... بودنی که در هر لحظه و در هر خواستن هست...
نمیدانم که تمثیلم درست هست یا نه... اما تو دیگر جزء ذره های هوای اطرافم شده ای... من تو را نفس میکشم... زندگی میکنم و جان میگیرم...
باش حتی اگر فقط عطر بودنت را استشمام کنم..

"یادداشت های ناتمام ، الف - ر"
  • الهام رضوانی گیل کلائی (اندیشه خلاق)

پروردگار یگانه ام سپاس تو را برای تمام خیرات و برکاتی که عطایم کردی..

سپاس تو را که تضمین سلامتم را به تطبیق زندگیم با قوانین الهی ات قرار دادی.... و رمضان ماه سلامت جسم و روح...

سپاس تو را یگانه معبود من که تا این لحظه از رمضان الکریم از ماه میهانی تو را نفس کشیدم .. نمیدانم درک نموده ام یا نه... اما افطارت را انتظار کشیدم که اعتراف کنم هر چه دارم از توست و بگویم اللهم لک صمت و علی رزقک افطرت و علیک توکلت... و فرار کنم از هرچه که مرا به بی تویی دچار میکند... و میخواهم در هر افطار نه از روی غرور که از روی بی چیزی و تهی بودنم از بندگی ، که همین ناچیز مرا در ماه میهمانی ات بپذیر فتقبل منا....


بارالها ، شنوا و دانای بر همه چیز... بشنو این دعایم را واغفرلی تلک الذنوب العظام، فانه لا یغفرها غیرک.. یا رحمن یا علام...


تمام این زیبایی و این مهربانی را تو میزبان همیشه من ، میزبان جان و روح و جسم که نه ، اصلا مالک و خالق من... تو عطایم کردی و مهربانانه مرا در این ماه به خلوص و زلالی که لایق آن در حقیقت هستم و در واقعیتم دورم میرسانی...
چه مهربان خدایی دارم...
 

و گاهی دلم برای خودم و خودت تنگ میشود.. خودمانی بگویم بازیگوشی ام را به پای کودکی ام بگذار و نادانی ناشی از تنبلی... و همیشه مرا میزبان باش و محرک به سمت هر آنچه که تجلی توست... آنجا که نیاز به جبار بودن است بر ظالم باشم و آنجا که نیاز به رحمانیت و مهربانی است با شایستگان باشم... معادلات زندگی ام را تو به سمت حل پیش ببر... که من خود مجهول بزرگ زندگی ام هستم...

"یادداشت های ناتمام ، الف - ر"


940412

  • ۱ نظر
  • ۰۵ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۰۹
  • الهام رضوانی گیل کلائی (اندیشه خلاق)

ساحل آرام زندگی ...

ساحل هم سنگ دارد و هم سنگ ریزه... اگر هر کدام را به دریا بیاندازیم یک ناآرامی را به دریا میدهد و یا شاید ما ناآرامی می بینیم...

گاهی ما هم از ساحل زندگیمان به دریای خلقت سنگی می اندازیم که ناآرامی ایجاد میکند...نا آرامی در نگاه خودمان..

مثل سنگ ناامیدی به دریای رحمت الهی ... به دریای حکمت الهی...

اما انعکاس این ناآرامی در خودمان است که گوشه ای از آن دریا هستیم...

دریا، در رفت و آمد خویش به ساحل ، خیلی از سنگ ها و سنگ ریزه ها را با خود میبرد و غوطه ور میکند در وسعت خویش...

بگذاریم سنگ های درون ما هم راهی دریا شود و غرق در آن گردد تا حاصلش عظمت باشد و آرامش...

"یادداشت های ناتمام ، الف - ر"

  • ۰ نظر
  • ۱۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۳:۳۸
  • الهام رضوانی گیل کلائی (اندیشه خلاق)
آنچه یافت می نشود،آنم آرزوست.

مومن به آنچه خدایم می گوید....

سلام به همه دوستان بزرگوار

سالها قبل نوشتن در این وبلاگ را شروع کردم. قطعا ایرادتی داره، نوشته ها پخته نیست و بعضی چیزا ممکن دیدگاه صد در صدی این روزای من نباشه.. اما ترجیح میدم فعلا همینجا ثبت باشه.. 1402.04.21

آدرس ایمیل ویژه خوانندگان وبلاگ :
andishekhalagh128@Gmail.com


"سپاس از همراهی شما"

آخرین نظرات