- ۰ نظر
- ۱۲ اسفند ۹۳ ، ۱۸:۰۰
تو کیستی، که من اینگونه بی تو بی تابم؟
شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم .
تو چیستی، که من از موج هر تبسم تو
بسان قایق، سرگشته، روی گردابم!
تو در کدام سحر، بر کدام اسب سپید؟
تو را کدام خدا؟
تو از کدام جهان؟
تو در کدام کرانه، تو از کدام صدف؟
تو در کدام چمن، همره کدام نسیم؟
تو از کدام سبو؟
من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه!
چه کرد با دل من آن نگاه شیرین، آه!
مدام پیش نگاهی، مدام پیش نگاه!
کدام نشاه دویده است از تو در تن من؟
که ذره های وجودم تو را که می بینند،
به رقص می آیند،
سرود میخوانند!
چه آرزوی محالی است زیستن با تو
مرا همین بگذارند یک سخن با تو:
به من بگو که مرا از دهان شیر بگیر!
به من بگو که برو در دهان شیر بمیر!
بگو برو جگر کوه قاف را بشکاف!
ستاره ها را از آسمان بیار به زیر؟
ترا به هر چه تو گویی، به دوستی سوگند
هر آنچه خواهی از من بخواه، صبر مخواه.
که صبر، راه درازی به مرگ پیوسته ست!
تو آرزوی بلندی و، دست من کوتاه
تو دوردست امیدی و پای من خسته ست.
همه وجود تو مهر است و جان من محروم
چراغ چشم تو سبزست و راه من بسته است.
"فریدون مشیری"
"خرس های پشمالو بریجیت" (ادامه)
"پافشاری روی این که بریجیت اون خرسارو دور بندازه مثل اینه که اصرار کنی اون به عشق مادر،پدر،خاله ها و عمه ها،دایی ها و عموها و برادر کوچکترش لگد بزنه. مثل این که کسی از تو بخواد با بی احترامی با پدر و مادر خودت و سایر افراد مهم زندگیت حرف بزنی. این توقع زیادی یه. در واقع تو نمی خوای با دختری ازدواج کنی که به عشق والدین و بستگانش پشت می کنه."
"می بینی کریس، این خرسا نیستن که بریجیت بهشون وابسته اس،بلکه عشقی است که در وجود خرسا نهفته اس. والدین او به همین راحتی می تونستن هر سال به اون خرگوش پشمالو یا قورباغه بدن." کریس گفت: وای چقدر خوشحالم که به اون مار ندادن.
گفتم :"خرسای پشمالو خیلی بهترن" .... کریس لبخند زنان گفت: " آره،کم کم دارم عاشق خرسا میشم."
"حالا لطفا" از حرفای من اینو برداشت نکن که هر سال در سالگرد ازدواج تون باید یه خرس پشمالو به اون بدی. یه خرس پشمالو از طرف تو احتمالا" کافیه. بعد می تونی هدایای دیگری به اون بدی. حرف من فقط اینه که دریافت هدایا برای بریجیت خیلی مهمه. این زبان اصلی عشق اونه. هر هدیه ای به اون میگه "اون به فکر من بوده. اون دوستم داره.".... بعد به کریس یادآور شدم که هدایا الزاما" نباید گران قیمت باشند، یک شاخه گل رز یا آب نبات مورد علاقه ی او هم می تواند موثر واقع بشود.
کریس گفت: "من هیچ وقت هدیه دهنده ی خوبی نبوده ام. واقعا" برای من هدیه چندان مهم نبوده."
گفتم:"خب، مدتی وقت می بره تا صحبت به این زبان عشق رو یاد بگیری، اما اگه می خوای رابطه ات با بریجیت شکوفا بشه این کار اساسی یه.
همه ی ما وقتی احساس کنیم دوستمون دارن شکوفا می شیم و وقتی احساس کنیم دوستمون ندارن پژمرده میشیم.
ادامه دارد....
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پنج زبان عشق مجردها - صفحه 67 و 68 - نویسنده : گری چاپمن - ترجمه : سیمین موحد
«انسان این توانایی را دارد که از خودش فاصله بگیرد یعنی خودش را زیر سوال ببرد آن وقت خودش هم سوال کننده است هم سوال شده، هم مسئول است هم سائل... ما همیشه باید از خودمان بپرسیم: چه می اندیشم، چگونه می اندیشم و چرا چنین می اندیشم، آن وقت راه تعالی باز میشود.
هنگامی که انسان به درک حقیقت نائل می شود، در واقع از افق زمان پای خود را فراتر گذاشته است. حالت دعا و نیایش نیز از جمله احوالی است که انسان در آن حال از خط زمان پا فراتر می گذارد و به نظام سرمدی متصل می گردد.»
"دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی"
"خرس های پشمالو بریجیت" (ادامه)
من به علامت تایید سر تکان دادم ، زیرا کاملا" واضح بود که این دوتا خرس شدیدا" با عث ناراحتی کریس می شوند.
من گفتم : (فکر کنم بدونم ماجرا چیه. اما مطمئن نیستم که تو بخوای بشنوی.) ... کریس پرسید : "چیز بدیه؟" ... گفتم : "نه. در واقع خوبه."
کریس گفت : "خب، پس می خوام بشنوم." وقتی دیدم کریس گوش می کند ادامه دادم و گفتم: " به نظرم میرسه که زبان اصلی عشق بریجیت دریافت هدیه است. هدایا خیلی روی اون اثر می ذارن"... کریس پرسید: "منظورتون از زبان عشق چیه؟" ادامه دادم و گفتم اساسا" پنج زبان عشق وجود دارد، یعنی پنج راه برای ابراز عشق عاطفی هست، و هریک از ما زبان اصلی عشق دارد، زبانی که بیش از همه پیام عشق را به او می رساند. هیچ یک از این زبان ها بهتر از دیگری نیست. اما اگر بخواهید کسی واقعا"عشق شما را احساس کند باید به زبان اصلی عشق او حرف بزنید. پس از این که به طور خلاصه پنج زبان عشق را برای کریس توضیح دادم از او پرسیدم : "به نظر خودت زبان اصلی عشق تو چیه؟ چه چیزی بیش از همه باعث می شه تا محبت دیگران رو احساس کنی؟"
او فورا" گفت:" کلام تایید آمیز. شاید به این دلیله که بریجیت رو این قدر دوست دارم. اون همیشه منو تایید می کنه و ازم تعریف می کنه."
گفتم: "این خیلی مهمه. حالا من می گم زبان اصلی عشق بریجیت دریافت هدایاست. به این دلیله که اون می دونه تک تک خرسارو کی بهش داده. به این دلیله که اون روی همه شون اسم گذاشته. به این دلیله که اون همه ی خرسارو توی اتاق خوابش نگه داشته. هر خرس به اون می گه: دوستت دارم."
"آره ،اما اون دوتا خرس خواستگارای سابقش باید برن، درسته؟ منظورم اینه که من نمی خوام با اون عروسی کنم و هر شب بشنوم که اون دوتا خرس به زنم می گن دوستت دارم." من خندیدم اما می دونستم که کریس کاملا" جدی است.
جواب دادم :" بله، وقتی با بریجیت ازدواج کردی موقعشه که اون دوتا خرس خونه ی دیگه ای پیدا کنن.اما فعلا" باید خرسای بریجیت رو دوست داشته باشی. در واقع حالا می دونی که در اولین سالگرد آشنایی تون یا روز تولدش چی بهش بدی."
ادامه دارد....
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پنج زبان عشق مجردها - صفحه 66 و 67 - نویسنده : گری چاپمن - ترجمه : سیمین موحد
"خرس های پشمالو بریجیت"
کریس حدود شش ماه بود با بریجیت نامزد کرده بود که از من (گری چاپمن) وقت ملاقات گرفت. او صاف و پوست کنده هدفش از ملاقات با من را گفت: "من و بریجیت شش ماه که نامزد کرده ایم. همه چی واقعا" عالیه و من واقعا" اونو دوست دارم. اما یه چیز هست که اذیتم میکنه. اون توی اتاق خوابش حداقل پنجاه خرس پشمالو داره. نصف اونا روی تختش ریختن و اون با اونا می خوابه. اگه اون شیش ساله اش بوداز نظر من این کار اشکالی نداشت، اما اون بیست و شش ساله اش شه و من نمی تونم علت این کارش را بفهمم. اون روی اکثر خرساش اسم گذاشته، انگار که اونا بچه هاش هستن.
"این کارش به نظرم عجیب میاد و نمیدونم وقتی ازدواج کنیم چطور میشه. من خیال ندارم با خرسای پشمالو بخوابم. بنابراین چیزی که می خوام بدونم اینه که آیا اشکال از منه یا این که این رفتار برای یه دختر بیست و شش ساله عادیه؟"
کریس لبخند می زد، بنابراین من هم لبخند زدم تا برای یک لحظه موضوع را چندان جدی نگیریم. سپس گفتم : " اگه منظورت از عادی اینه که آیا همه دخترای بیست و شش ساله در اتاقی پر از خرس پشمالو می خوابن پاسخ منفیه. بعضی ها با سگای زنده می خوابن و بعضی ها هم سنجاب توی اتاق خوابشون نگه می دارن. حتی دختری رو می شناسم که مار نگه می داشت، البته توی قفس اما خب بالاخره توی اتاق خوابش."
کریس حرفم را قطع کرد و گفت : "فکر نکنم من با همچو دختری نامزد می شدم." هر دومان خندیدیم. بعد من موضوع صحبت را جدی تر کردم و به کریس گفتم : "چیزی که مهمه این نیست که یه دختر توی اتاق خوابش چی نگه می داره، بلکه اهمیت عاطفی اون چیزهاست." حالا می توانستم علامت سوال را در چشمان کریس ببینم.
او گفت : "پس قضیه جدی تر از اونه که فکر می کردم."
پاسخ دادم : " نه الزاما". بذار چند سوال ازت بپرسم. تو گفتی که بریجیت روی اکثر خرسای پشمالو اسم گذاشته. تو می دونی این خرسا از کجا اومده ان؟.... او گفت : " اکثر اونا هدیه ان. در واقع اون می دونه که هر کدوم از خرسارو کی به اون داده و کی داده. ظاهرا" والدینش از موقعی که اون بچه بوده هر سال برای تولدش یه خرس به اون داده ان. بنابراین نصف خرسا این جوری اومده ان. بعضی از اونارو هم خاله ها و عمه ها داده ان. یه چندتایی رو هم برادر کوچکترش داده.
حتی دوتا از اونارو خواستگارای سابقش داده ان. صادقانه بگم اون دوتا واقعا" موی دماغ منن."
ادامه دارد....
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پنج زبان عشق مجردها - صفحه 65 و 66 - نویسنده : گری چاپمن - ترجمه : سیمین موحد
شخصی از حضرت آیت الله بهجت پرسید :
نماز برایم مانند جریمه دادن است چه کنم ؟
ایشان فرمودند : زیاد بگویید :
« وَ رَبُکَ الغَنیُّ ذوالرّحمه – سورۀ انعام،آیۀ 133 » ،
یعنی : « و پروردگار تو بی نیاز و رحمتگر است ».
منبع : گوهرهای حکیمانه،ص17 و ذکرهای نجات بخش،ص45
عواملی که موجب وسعت رزق می شود :
خوش خلقی
انگشتر های فیروزه - عقیق - یاقوت در درست کردن
سرکه در خانه گذاشتن - شستن دست پیش از غذا - جارو کردن خانه - شانه کردن موی سر - خلال کردن - گرفتن ناخن در روز جمعه - نظافت خانه - شستن سر با ختمی - روشن کردن چراغ پیش از غروب آفتاب - شستن ظرف خوراک و غذا - خوردن کاسنی - خوردن ریزه های غذا از کنار سفره - ...
گفتن لاحول و لا قوة الا بالله - استغفار کردن - دعا کردن پنهانی مومن برای برادر مومن خود - گفتن هر روز صد مرتبه لااله الا الله الملک الحق المبین - نیت خوب داشتن - خواندن آیة الکرسی - میانه روی در اقتصاد - صدقه دادن - سلام کردن و قل هوالله احد خواندن بعد از داخل شدن به منزل - نیکی کردن به پدر و مادر - امانتدار بودن - سی مرتبه گفتن سبحان الله و بحمده سبحان الله العظیم و بحمده - گرامی داشتن ناتوانها - خوش رفتاری با همسایه ....
----------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت : یادمان باشد روزی رسان خداست... روزی بندگانش را ضمانت کرده... به دنبال حلال باشیم.. بگذاریم وسعت رزق را پروردگار مهربان تشخیص بدهند.
بهترین کار در کل، بندگی کردن و اعتماد است به خدای مهربان.